جدول جو
جدول جو

معنی علی باذش - جستجوی لغت در جدول جو

علی باذش
(عَ یِ ذِ)
ابن احمد بن خلف بن محمد باذش انصاری غرناطی، مشهور به ابن باذش و مکنّی به ابوالحسن. وی نحوی بود. رجوع به ابن باذش و غرناطی و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 15. الصلۀ ابن بشکوال ص 419. بغیهالملتمس ص 406. الدیباج ابن فرحون ص 205. بغیهالوعاه سیوطی ص 326. کشف الظنون ص 111 و 212 و سایر صفحات. هدیهالعارفین ج 1 ص 696
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ بَ دَ)
دهی است از دهستان جلال وند، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. این ده مشهور به گلیانه است. رجوع به گلیانه شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان تراکمه، بخش کنگان، شهرستان بوشهر. واقع در 116 هزارگزی جنوب خاوری کنگان، و دو هزار و پانصدگزی راه فرعی لار به گله دار. ناحیه ای است جلگه و گرمسیر و مالاریائی. دارای 61 تن سکنه. آب آن از چاه تأمین می شود. و محصول آن غلات و خرما و تنباکو است. اهالی به زراعت اشتغال دارند، و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
سلطان علی بابا، وی از جمله ملازمان سلطان محمودخان برادر میرزا الغبیک گورکانی، در جنگ ’اندجان’ بوده است. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 261)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
وی سردار لشکر سلطان محمود سلجوقی بود و وقتی محمود از عم خود سلطان سنجر شکست خورد، سلطان سنجر درباره این علی بار از کمال الدین علی سمیرمی سوال کرد که اکنون کجا است. وی جواب داد که ’انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک’ و سلطان سنجر این تقریر را بسیار پسندید و برادرزادۀ خود را مورد نوازش قرار داد. برای تفصیل بیشتر رجوع به دستورالوزراء خوندمیر ص 207 شود
لغت نامه دهخدا